ماجرای رقابت جالب مدیران تا شکستن صندلیهای سینماهای مشهد توسط مردم در دهه ۵۰
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۹۵۳۶۴
ایسنا/خراسان رضوی یک آپاراتچی قدیمی سینماهای مشهد از تاریخچه، خاطرات خود و اتفاقاتی که بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ در سینماهای این شهر رخ داده، گفت.
رضا گلچین در گفتوگو با ایسنا به مناسبت روز ملی سینما درباره فعالیت خود در سینماهای مشهد اظهار کرد: برادر بزرگترم در سال ۱۳۵۰ آپاراتچی سینما آسیا بود و من به وسیله او وارد این کار شدم و تا سال ۱۳۸۰ به عنوان آپاراتچی در سینماهای مختلف مشهد فعالیت کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به سینماهای فعال مشهد در دهه ۵۰ افزود: در آن روزها ۱۲ سینما از جمله سینماهای سانترال، فردوسی، ایران، هما، آسیا، کریستال، متروپل، سعدی، مولنروژ، آریا، شهر فرنگ و دیاموند فعالیت میکردند که ۹ مورد از آنها در خیابان ارگ و سه سینمای دیگر در خیابان پاسداران، چهارراه دکترا و میدان تقیآباد قرار داشت. آنها در مجموع ۹۵۰۰ صندلی داشت و هر کدام از آنها روزی هفت سانس فیلم اکران میکردند. در دهه ۵۰ ظرفیت سینماها همیشه تکمیل بود و حتی برای نشستن بر صندلی سینما و تماشای فیلم نزاع صورت میگرفت. در آن شرایط برخی ما را که در سینما کار میکردیم، واسطه قرار میدادند تا جا برایشان نگه داریم یا کمک کنیم تا بتوانند بر یک صندلی بنشینند.
بلیتهای ۸ تا ۲۰ ریالی سینما
این آپاراتچی قدیمی سینماهای مشهد با بیان اینکه علت تکمیل ظرفیت سینماها در آن روزگار تنوع فیلمها بود، تصریح کرد: آن زمان هر سینما فیلمهای مخصوص خود که ساخته کشورهای مختلف از جمله ایران، ترکیه، هند، آمریکا، ایتالیا و حتی روسیه بود را نشان میداد و طبق قرارداد با استودیوهای مختلف هر استودیو فیلمهای خود را برای یک سالن سینما میفرستاد. همچنین قیمت بلیتهای سینما در آن روزها بسیار ارزان بود. ارزانترین بلیت سینما در آن دوران را سینمای ایران که اکنون به پاساژ جنت تبدیل شده، به قیمت هشت ریال ارائه میداد و بلیتهای دیگر سینماها به ۱۰، ۱۵ و ۲۰ ریال بر حسب جایگاه اختصاص داده میشد.
گلچین با بیان اینکه سه مدل صندلی در سینماها وجود داشت، خاطرنشان کرد: سه ردیف با صندلی چوبی در ردیفهای نخست سالنهای سینما مستقر بود که آنها ۱۰ ریال فروخته میشد. پشت آن میلهای آهنی وجود داشت که صندلیها را تفکیک میکرد و صندلیهای بهتر سینما که در انتهای سالن وجود داشت، به قیمت ۲۰ ریال فروخته میشد. بلیتهای بالکن سینما نیز چون متوسط بود، ۱۵ ریال فروخته میشد.
وی ادامه داد: سینماهای آریا، شهر فرهنگ و دیاموند که به سینماهای بالا معروف بود، سینماهای درجه یک قدیم بود که صندلی چوبی نداشت، از مبلمان برای بالکن آن استفاده شده بود و دستگاههای آپارات و تهویه آن مدرنتر بود. قیمت بلیتهای آنها نیز بر این اساس متفاوت بود، به صورتی که وقتی باقی سینماها با قیمتهای بین ۱۰ تا ۲۰ ریال بلیتهای خود را میفروختند، بلیت تمام صندلیهای این سه سینما به قیمت واحد ۴۰ ریال فروخته میشد.
ژانر فیلم هر سینما متفاوت بود
این آپاراتچی قدیمی سینماهای مشهد با اشاره به اینکه هر سینما در مشهد فیلمهای مختص خود را اکران میکرد، بیان کرد: سینماهای خیابان ارگ همیشه فیلمهای هندی، چینی، تایوانی و... و سه سینمای مدرن فیلمهای اروپایی پخش میکردند. بنابراین مخاطب بر اساس ذائقه خود برای تماشای نوع و ژانر فیلم و هزینه مد نظر انتخاب میکرد که به سمت چه سینمایی برود. رقابت سینماها نیز در آن زمان برای اکران فیلمها جالب بود و گاهی موجب بروز اتفاقات خندهدار میشد. فیلمها معمولا ساعت ۱۲ بامداد تغییر میکرد و مدیران سینما به کارکنان سینما میگفتند که به کسی نگویید قرار است چه فیلمی به سینما بیاید و مخفیکاری میکردند.
گلچین با بیان خاطرهای از رقابت جالب یک مدیر قدیمی سینما برای اکران فیلم گفت: یک روز که مشغول کار بودیم، مدیر سینمای ما با عجله رسید و گفت که بشکه فیلم را که نگاتیوها در آن قرار داشت را هرچه سریعتر از خودرو پایین بیاوریم و بر یک پارچه بنویسیم که فردا نخستین فیلم کاراته تحت عنوان مرد فولادی در مشهد اکران میشود. بر این اساس مردم از ساعت هشت صبح فردای آن روز مقابل سینما صف کشیده بودند تا ببینید فیلم کاراته چیست. در آن میان که من متوجه استرس و عجله مدیر سینما برای اکران این فیلم بودم دلیل را از او جویا شدم که گفت دو فیلم کاراته به ایران آمده که یکی از آنها را او و دیگری را یک سینمای دیگر مشهد برای اکران گرفته و او به انباردار استودیو در تهران پول داده تا فیلم آن سینما را یک روز دیرتر از ما تحویلشان دهد تا در تاریخ نخستین سینمایی که در مشهد فیلم کاراته پخش کرده، سینمای ما باشد.
وقتی آپاراتچی پردههای فیلم را اشتباه میبست
وی خاطرنشان کرد: ما که در آپارات سینما فعالیت داشتیم باید کپی فیلمها را آماده میکردیم که برای اکران مشکلی نداشته باشد. گاهی فیلم را شب به آپاراتچی تحویل میدادند که برای فردا آماده کند و آپاراتچی که خوابش میآمد، شمارههای پرده فیلم را جابجا نصب میکرد و مردم وقتی فیلم را تماشا میکردند متوجه غیرمنطقی بودن روال داستان میشدند. به عنوان مثال وقتی فیلم محمد رسول الله(ص) مصطفی عقاد در سال ۱۳۵۸ در سه سینمای مشهد اکران شد، خبر آمد که در یکی از سینما مردم اعتراض کرده و صندلیهای سینما را شکستهاند. علت را که جویا شدیم گفتند آپاراتچی فیلم را اشتباه بسته و ابتدای فیلم حمزه در فیلم حضور داشته، اواسط فیلم کشته شده اما در ادامه داستان مجدد دیده شده است.
این آپاراتچی قدیمی سینماهای مشهد اضافه کرد: مردم مشهد در آن روزها استقبال عجیبی از فیلم محمد رسولالله(ص) کردند. به این صورت که در سه سینما و هر سینما در هفت سانس با ظرفیت ۲۰۰۰ صندلی این فیلم را اکران میکرد اما باز هم جوابگوی مخاطبان نبودیم و مجبور میشدیم که نیروی انتظامی را برای ایجاد نظم و امنیت به سینما فرا بخوانیم.
گلچین با اشاره به اینکه اکثر اوقات زندگی خود را در سینماها گذرانده بیان کرد؛ من تنها کسی بودم که از میان کسانی که در سالنهای سینما کار میکرد، به فیلمسازی هم مشغول بودم و در انجمن سینمای جوانان که در آن زمان سینمای آزاد نام داشت، فیلم هشت میلیمتری تولید میکردم و پس از ساعت کاری سینما فیلمهای خود را بر پرده سینما تماشا میکردم. بر این اساس من گاهی به خود میآمدم و متوجه میشدم که ۲۴ ساعت در روز را در سینما هستم. میتوان گفت که عمر خود را در سینماهای مشهد گذراندهام.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری سینما سينما مشهد آپاراتچی آپارات سینما هویزه مشهد روز سينما ریال فروخته می شد فیلم کاراته برای اکران صندلی ها سه سینما فیلم ها ۲۰ ریال آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۵۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خود را بدهکار خاک و مردم کشورم میدانم/ موسیقی بخشی از دکوپاژ در فیلمهای کیمیایی است
ستار اورکی آهنگساز مطرح سینمای ایران به موزه سینما گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیرماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم و در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقهمند شوم و آن را دنبال کنم.
وی بابیان اینکه فکر نمیکرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمیتوانستم نسبت به جنگ بیتفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دائما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری میکردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضورم در میدان جنگ بود، اما من نمیتوانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بیتفاوت باشم.
اورکی بیان داشت: در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلمهای مسعود کیمیایی را میدیدم، صدای تلویزیون را میبستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی میساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم میرسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من میخواست را ارائه دهم. زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قائل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل میدهد. او زمانی که فیلمنامهای را مینویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانسبندیها تاکید میکند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ میبینم.
اورکی خاطر نشان کرد: یادم میآید من و زنده یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سالها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی میخواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموختهام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفهای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
اورکی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته میشود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوتها در فیلم، موسیقی به شمار میرود. همچنین فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و پس از او صداگذار و همینطور دیالوگهای بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل میدهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثرگذاری کمتری خواهد داشت.
وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است.
اورکی در پایان بیان داشت: برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر